آذربایجان( سرزمین نگهبان آتش) :معرب آذربایگان که ملکیست در حد غربی ایران دارالعمارت آنجا تبریز و تفصیلش در آذربیجان مرقوم خواهد شد.
آرژانتین(سرزمین نقره) : نام فارسی آن برگرفته شده از لاتین argentum، به معنای ” نقره” نامی که بازرگانان پرتغالی و اسپانیایی برای سرزمین رود Rio de la Plata (رود نقره) به کار بردند.
آفریقای جنوبی(سرزمین بدون سرما (آفتابی) جنوبی) : نام فارسی آن از تطابق نام عربی”آفریقیه” و انگلیسی Africa است.
آفریقای مرکزی(سرزمین بدون سرما (آفتابی) مرکزی)
آلبانی(سرزمین کوهنشینان): نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Albanie است. واژه Alb از زبان های هندو اروپایی و به معنای ” سفید ” یا ” کوهستان ” است.
آلمان(سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن): این نام در فارسی برگرفته شده از فرانسوی است:Allemagne به معنای «سرزمین همه مردمان» یا «همه قومهای ما» و شاید از Alamanni قوم ژرمنی جنوبی با همان معانی.
آنگولا(از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود) : نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Angola است. از Ngola، عنوانی که برای نامیدن پادشاهی Ndongo استفاده میشد؛ و نام پرتغالی (آنگولا) به احترام آن گذاشته شد.
اتریش(شاهنشاهی شرق): نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Autriche است. مقایسه کنید با نام آلمانی Österreich، از آلمانی باستان شمالی ôstarrîhhi.
اتیوپی(سرزمین چهره سوختگان): نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Ethiopie است. از یونانی Αἰθιοπία (Æthiopia)، از Αἰθίοψ (Æthiops)، به معنای «سوخته (αιθ-) چهره (ὄψ)». البته اتیوپیان کشور خود را Ityopp’is مینامیدند و میگفتند نام پسر کوش و نوه حام (پسر نوح) است.
ارمنستان(سرزمین فرزندان ارمن،نام نبیره نوح): کهنترین نام برای آن در زبانهای ایرانی از فارس باستان (سده ۶ پ.م.)و در سنگ نوشته داریوش هخامنشی در بیستون Armina آمده است که در پارسی نوین “آرمان” گفته می شود، به معنی “بهترین جا”.
ازبکستان(سرزمین خودسالارها):از پیوند دو واژه: «ازبک» (ترکی: «بزرگ»)؛ پسوند «ستان» (فارسی: «سرزمین»).
اسپانیا(سرزمین خرگوش کوهی):نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیایی España است. از نامی که فنیقیان بدان دادند: אישפנים (Î-šəpānîm) «جزیرهٔ خرگوش کوهی». هنگامی که تاجران فنیقی به این ناحیه رسیدند خرگوشان زیادی را دیدند و این خرگوشها را با خرگوش کوهی آفریقا اشتباه گرفتند. رومیان این نام را به صورت Hispania به کار میبردند.
استرالیا(سرزمین ناشناخته جنوبی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین terra australis incognita «سرزمین ناشناخته جنوبی»
استونی( راه شرقی):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Estonie است. از صورت استونیایی نام ژرمنی Estland، و احتمالاً به معنای «(راه) شرقی» و شاید از نام Aestia، که نخستین بار یونانیان به کار بردند.
اسکاتلند(سرزمین اسکات ها البته در لاتین قوم گائل را گویند):در فارسی نام انگلیسی آن بکار میرود. «سرزمین اسکاتها»، از انگلیسی باستان Scottas، وام گرفته از لاتین Scotti، ریشه آن مشخص نیست. پس از خروج رومیان از بریتانیا در سال ۴۲۳ میلادی، قومی ایرلندی به اسکاتلند یورش بردند و در آنجا ساکن شدند، و این نام از اینجا آمده.
افغانستان(سرزمین قوم افغان):از نام Apakan، فرمانروای ایرانی در سدهٔ ۸ و ۹ م. آمده. اشارهای ساسانی در سدهٔ ۳ م. به Abgan، که کهن ترین واژهٔ شناخته شده برای افغان است.
اکوادور(خط استوا):به معنای “خط استوا” در اسپانیایی. این کشور بر خط استوا قرار دارد.
الجزایر( جزیره ها):از عربی “الجزائر” به معنای ” جزیره ها” که باز میگردد به چهار جزیرهای که در کنار سرزمین اصلی قرار دارند و شهر الجزیره بر آن نهاده شده. البته این نام به نامی قدیمی تر و “جزایر بنی مزقناء(مزغناء)”، که توسط جغرافیادانانی چون “الادرسی” و “یاقوت حموی” به کار رفته.
السالوادور (رهایی بخش مقدس):نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیایی است. به معنای “منجی” در اسپانیایی و اشاره دارد به آمدن مسیح پیش از رستاخیز.
امارات متحده عربی( شاهزاده نشین های یکپارچه عربی):”امیرنشینهای متحد عربی”، برای معنای “عرب”.
اندونزی(مجمع الجزایر هند):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Indonésie است. نامی بر اساس یونانی که در سده ۱۹ به کار رفت و به معنای “جزایر هند”.
انگلیس( سرزمین قوم آنگل):اشاره دارد به نژاد “آنگلو ساکسون ها” که در این جزیره ساکن هستند. “آنگل” یا “انگل” به معنی “وابسته” و “ساکسون” به معنی “نژاد سکاها” است و با واژه ی “ساسان” پارسی هم ریشه است. در فارسی گاهی به اشتباه این نام را برای تمام سرزمین بریتانیا به کار میبرند؛ در صورتی که این تنها نام سرزمین “انگلند” است.
اوروگوئه(شرقی): از نام رود اروگوئه(نام ملی آنRepublica Oriental del Uruguay “جمهوری شرقی اروگوئه ” است).واژهٔ Uruguay شاید از زبان Guaraní، “urugua” (حلزون)؛ “i”(آب) و در کل “رود حلزون” باشد. شاید هم از “uru” (نوعی پرنده که نزدیک آب می زید)؛ “gua” (پیش روی از رویِ)؛ “i” (آب).
اوکراین(منطقه مرزی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از واژه اسلاوی ukraina (کشور/دیار)، همریشه با واژهٔ krajina.
ایالات متحده امریکا( از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی):عبارت “ایالات متحده” از سرآغاز متن قانون اساسی این کشور آمده :”ما، نمایندگان ایالات متحدهٔ آمریکا، از این رو در کنگرهٔ عمومی گرد هم آمدیم تا . . . .”. آمریکا: گمان میرود که از نام لاتین Amerigo Vespucci کاشف و دریانورد ایتالیایی آمده باشد(Americus Vespucius) که اولین بار نام آمریکا را برای نامیدن سرزمین برزیل در آمریکای جنوبی بکار برد. البته از نام تانیث آن، America. برخی نیز گویند از نام Richard Amerike آمده.
ایتالیا(شاید به معنی ایزد گوساله):نام فارسی آن برگرفته شده از ایتالیایی Italia است. از لاتین Italia، البته ریشهای غیر لاتین دارد و احتمالاً از ریشه یونانی italos (گاو نر)، از هندواروپایی wet. ساکنان باستانی Oscan، ایتالیا را Viteliu می نامیدند که از همان ریشه است.احتمالاً به علت فراوانی این حیوان
ایران(سرزمین نجیب زادگان):کهنترین نام ایران در زبانهای ایرانی، Iranovaiju در اوستایی و Iranovich در پارسی باستان است. و در پارسی میانه Ērān است و به معنای “سرزمین نژاد آریایی” است. واژهٔ آریا که هندوایرانیها برای نامیدن خود به کار میبردند به معنای “آزاده/اصیل/نجیب” است.
Persia (نام بینالمللی پیشین): از لاتین، از طریق یونانی “Persis”، از پارسی باستان “Pārsa”(پارس) پارس نام یکی از اقوام آریایی و به معنی چابک و اسب سوار هم گفته شده است. (روزنامه و سایت همشهری آنلاین نام های سرزمین ایران) یونانیان افسانه پرداز گویند به معنای “سرزمین Perseus(پرساوش)” است. البته از دید علمی، واژه ی “پارس” هم ریشه با واژه ی “پارت” و به معنای “بخش و سرزمین” است.
ایرلند(سرزمین قوم ایر(شاید هم معنی با آریا)):از واژه ایرلندی Éire، از سلتی Īweriū “سرزمین حاصلخیز” یا “سرزمین Eriu (ایزدبانوی حاصلخیزی و باروری)”.برخی به اشتباه “سرزمین Iron(آهن)” یا “سرزمین آریاییان (در ایرلندی: iar)” معنی میکنند.
ایسلند(سرزمین یخ):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Islande است. در ایسلندی Ísland، “سرزمین یخ”. شاید نامی که برای جلوگیری از اسکان مردم، بر آن نهادند. احتمالاً این نام را Flóki Vilgerðarson کاشف، بدلیل کوههای یخ شناور شمالی آن در فصل بهار بر آن گذاشت.
بحرین(دو دریا):بحرین قبل از اسلام با نامهای مختلفی از جمله دیلمون نامیده شده است. بحرین به عنوان جزیره بحرین نامی است متاخر و از دوره کرامتیان یا قرامطه رایج شده است بحرین تاریخی نام جغرافیایی منطقه وسیعی از قطیف تا جزیره بحرین فعلی بوده است.بحرین با ال عربی “البحرین” به معنای”دو دریا” است. جزیره بحرین در میان دو خلیج قطیف و خلیج بحرین قرار گرفته.بعضی می گویند بحرین از نام بهرام ابن گناوه ای گرفته شده و در نقشه های اروپایی بهرام هم آمده است. نام بحرین بدون الف و نون عربی است که نشانگر عجمی بودن واژه است.
برزیل( چوب قرمز):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Brésil است. از نام چوب برزیل چوبی سرخ رنگ که در پرتغالی brasil نامیده میشود. در زبان Tupiسرخپوستی، ibirapitanga خوانده میشود به معنای “چوب سرخ”. برخی گویند از نام اسطورهٔ ایرلندی Hy-Brazil، که جزیرهای خیالی است.این اسطوره در سده ۱۵ بسیار vhd[ بود تا حدی که برخی برای یافتن آن تلاش زیادی کردند. البته برزیل هم در سال ۱۵۰۰ توسط Pedro Álvares Cabral کشف شد.
بریتانیا(سرزمین نقاشی شدگان):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از لاتین Britannia است. از Pretani، “رنگ شده”؛ بریتانیا(ولزی Prydain، از لاتین Britannia، احتمالاً از طریق فرانسوی). ریشهٔ این نام عامیانه از Brutus است.
بلژیک(سرزمین قوم بلژ(از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالا معنی زهدان و کیسه می داده است.):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Belgique است. از نام قبیلهای سلتی، Belgae. این نام شاید از واژه هندواروپایی bolg به معنای”کیسه/زهدان” و نمایانگر تبار عمومی. نظری دیگر اشاره میکند که نام Belgae ممکن است از واژه پیش-سلتی belo به معنای “تابناک”باشد(انگلیسی bale، آنگلوساکسون bael، لیتوانی baltas، اسلاوی belo “سفید/درخشان”).
بنگلادش( ملت بنگال):از بنگالی/سنسکریت Bangla اشاره به بنگالی زبانان، و Desh به معنای “کشور”.در کل “کشور بنگالی ها”. هنگامی که وابسته به هند بود به نامهای Sikkim، Tripura، Jharkand، Assam و بنگالی غربی خوانده میشد.
بورکینافاسو(سرزمین مردم درستکار):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Burkina Faso است. از زبان بومی، به معنای “سرزمین مردمان درستکار” یا”سرزمین فسادناپذیران”. پرزیدنت Thomas Sankara در کودتایی در سال ۱۹۸۳ قدرت را بدست آورد و در سال ۱۹۸۴ نام آن را از “ولتای علیا” تغییر داد.این نام از دوبخش و از دو زبان در این کشور آمده Burkina و Faso.
بولیوی( از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Bolivie است. برگرفته از نام Simón Bolívar (۱۷۸۳-۱۸۳۰)، رهایی بخش آمریکای لاتین از سلطهٔ اسپانیا و نخستین رییس جمهور بولیوی پس از استقلالش در ۱۸۲۵.نام این فرد از نام روستای La Puebla de Bolibar در بیسکای اسپانیا آمده(احتمالاً bolu “آسیاب”+ ibar “رودخانه”.)
پاراگوئه(این سوی رودخانه):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Paraguay است. ریشهاش مشخص نیست، البته به نظر میآید از نام رود پاراگوئه باشد. احتمالاً به معنای “آب Payagua (قوم بومی)”. برخی گویند از زبان Tupi-Guarani و از para(رود) و guai(تاج): “رود تاجدار”.
پاکستان( سرزمین پاکان):ناسیونالیست “چوذری رحمت علی” در سال ۱۹۳۳ در کتاب “اکنون یا هیچوقت” این نام را از سرواژه ۵ استان این کشور ساخت: پ(پنجاب) الف (افغانیه) ک (کشمیر) س (سند) + -ستان که پایان نام (بلوچستان) است، درست کرد. رحمت علی سپس در سال ۱۹۴۷ در کتاب “پاکستان، میهن ملل پاک” آن را این گونه توضیح داد: p (پنجاب) a (افغانیه) k (کشمیر) i (ایران) s (سند) t (تخارستان، در آسیای میانه) a (افغانستان) n (بلوچستان). واژهٔ فارسی “پاک” بعدها برای توضیح این نام و به معنای “سرزمین پاکان” استفاده شد. نام پاکستان را انگلیسیان برای نامیدن این منطقه رسمی کردند.
پاناما(جای پر از پروانه):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از انگلیسی است. نام روستایی که در گذشته در مکان شهر پاناما قرار داشت. از زبان سرخپوستی Cueva و به معنای”جای فراوانی ماهی”. شاید از زبان Caribe و به معنای “فروانی پروانه”.
پرتغال(بندر قوم گال):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از پرتغالی Portugal است. از لاتین میانه Portucale، از لاتین portus “بندر” و Cale (بندر کاله). ریشهٔ Cale نامشخص است. شاید از نام قومی گائلیک که در شمال رود دورو می زیستند.
پورتوریکو(بندر ثروتمند):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Puerto Rico است. کریستف کلمب این جزیره را San Juan Bautista نامگذاری کرد. اسپانیاییان پایتخت آن را Puerto Rico “بندر ثروتمند” نامیدند. و بنا به دلیلی نامعلوم این دو نام را در ۱۵۲۰ باهم عوض کردند.
تانزانیا( این نام از هم آمیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا)و زنگبار به دست آمده است.):نام این کشور از به هم پیوستن دو سرزمین زنگبار و تانگانیکا ساخته شده است. زنگبار نامی پارسی و به معنای “سرزمین سیاهان” است. گروهی از مردم شهر شیراز پیرامون ۱۰۰۰ سال پیش به جزیره ی زنگبار رفتند و این نام را بر آنجا نهادند. هم اکنون بسیاری از مردم زنگبار خود را “شیرازی” می نامند و به آن افتخار می کنند. تانگانیکا هم نام دریاچهای در این سرزمین است و از نام بومی tou tanganyka به معنای “پیوستن” آمده است. جایی که آبها به هم می پیوندند. البته Henry Stanley کاشف پرتغالی در ۱۸۷۱ این سرزمین را کشف کرد و شاید آن را از Tonga(جزیره) و hika(پهناور) نامید.
تایلند(سرزمین قوم تای):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از تایی thai (قوم محلی)”آزاده”.”سرزمین آزادگان”.
ترکمنستان( سرزمین ترک مانندها)
ترکیه(سرزمین قوی ها):از ترکی Türkiye “سرزمین ترکان”.
جامائیکا (سرزمین بهاران):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان سرخپوستی Taíno/Arawak، از واژه Xaymaca یا Hamaica “سرزمین چوب و آب” یا شاید “سرزمین چشمه ها”.
چاد(دریاچه):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. در فرانسوی République du Tchad نامیده میشود.از نام دریاچه چاد در جنوب این کشور. دریاچه در زبان Bornu، tsade نامیده میشود.
چین( سرزمین مرکزی):از نام دودمان Qin/Ch’in و احتمالاً از شکل سنسکریت آن.
دانمارک(مرز قوم «دان»):نام فارسی آن برگرفته شده از نام بومی آن Danmark است، به معنای “زمینِ دان(Dan)ها”.این قوم از گذشته دور در این سرزمین می زیستند. معنای قوم دان مشخص نیست شاید از واژه پیش هندواروپایی dhen “مسطح” یا “پایین”. احتمالاً اشاره به جلگه دانمارک.
دومینیکن(کشور دومینیک مقدس):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از Santo Domingo، پایتخت آن و از نام اسپانیایی Domingo de Guzmán پایه گذار فرقه دومنیکن.
روسیه( کشور روشن ها، سپیدان(شاید از ریشه سکایی«راوش»)):از نام قوم روس، گروهی از Varangian. واژهٔ روس احتمالاً از واژهٔ سکایی “راؤش” و به معنای “روشن/ سفید” است.
روسیه سفید((بلاروس): درخشنده سفید):از بلاروسی “روس سفید”. که با نام روسیه سفید نیز خوانده میشود. علت نام “سفید” مشخص نیست شاید “سفیدی” باشد که نمادی از آسایش است.هنوز هم در اوکراین و بلاروس مناطقی با نام “روس سرخ” و “روس سیاه” نامیده میشوند که علت آن شاید بازگردد به فرهنگ مغولی و تاتاری.
رومانی(سرزمین رومی ها):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Romanie است. “قلمرو رومی”. امپراتوری روم بخش بزرگی از این ناحیه را فتح کرد و ساکنانش را رومی نمود. نام قدیمی آن Rumania و در فرانسوی Roumania بود. این ناحیه پس از فتح قسطنطنیه توسط عثمانیان، منطقهٔ اصلی روم شرقی شد.
ژاپن( سرزمین خورشید تابان):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Japon است. از تلفظ چینی نام ژاپن 日本 (rìběn)، یا “سرچشمه خورشید”. زیرا ژاپن در شرق چین است “جایی که خورشید طلوع میکند”.
日本(Nihon/ Nipponژاپنی): “جایی که خورشید طلوع میکند” یا “سرزمین خورشید تابان”.
ساحل عاج (ساحل عاج):زیرا عاج را از اینجا صادر میکردند.نام انگلیسیش از فرانسوی نیز این معنا دارد.
سریلانکا(جزیره باشکوه):از سنسکریت “جزیره باشکوه”.
سلیمان جزایر(از نام حضرت سلیمان):کاشف اسپانیایی Alvaro de Mendaña y Neyra این جزایر را در ۱۵۶۷ کشف کرد. این نام را به فکر آنکه سلیمان گنجینههایش را در این نقطهٔ زمین پنهان کرده، بر آن نهاد.
سوئد(سرزمین قوم «سوی»):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Suéde است. معنای آن مشخص نیست، اما می دانیم از واژه اسکاندیناویایی باستان Sviþjoð میآید. Svi از هندو اروپایی suos (شخص کَسی/ خویشاوند) و þjoð “مردم” همریشه با deut آلمانی و teut توتنی.
سوازیلند( سرزمین قوم سوازی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام مردمان Swazi، ساکنان این کشور. واژهٔ سوازی از نام Mswati-I، پادشاه پیشین این کشور است.
سوئیس(سرزمین مرداب):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Suisse است. احتمالاً به معنای “سرزمین مرداب” است.
سودان(سیاهان):از عربی “بلاد السودان”(سرزمین سیاهان). در اصل اشاره دارد به سرزمین مردم سواحیلی (در ساحل این کشور).
سوریه(سرزمین آشور):از نام یونانی آشور، البته سرزمین اصلی آشور در شمال عراق بود و این منطقه Aram (قوم آرامی) خوانده میشد. نام سوریه را فرانسویان بر آن نهادند. بنا بر نوشته نقش پارسی بر احجار هند سوریا و ثریا با نام سوریا(ایزد خورشید) پیوند معنایی دارد. نام تاریخی این سرزمین “شام” بوده که برگرفته از واژه پارسی “شام” به معنی “باختر زمین” و “غروب آفتاب” است.
سیرالئون(کوه شیر):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نامی که در پرتغالی (Serra Leoa) و اسپانیایی (Sierra León) “کوهستان شیر” است. کاشف پرتغالی Pedro de Sintra در سال ۱۴۶۲ این جزایر را از دور دید و این نام را برآن نهاد.سه توضیح برای آن وجود دارد: مانند دندانهای شیر هستند؛ مانند شیر خفته هستند یا آذرخشی که برفراز این کوهها بود مانند غرش شیر بود.
شیلی( پایان خشکی- برف):نام فارسی آن احتمالاً برگرفته شده از فرانسوی Chilie است. ریشه دقیق آن مشخص نیست.احتمالاً از اصطلاح بومی Mapudungun به معنای “ژرفا ها”، اشاره دارد به کوههای آند.در Quechua یا Mapuche زبانهای سرخپوستی، chilli به معنای “جایی که جهان پایان میابد” است. شاید هم از واژه بومی tchili به معنای “برف”.
صحرا(بیابان):از نام صحرای بزرگ آفریقا.
صربستان( سرزمین قوم صرب):”سرزمین صرب ها”، نژاد صرب ها شاخه ای از نژتر ایرانی است که به بالکان کوچیدند. واژه پهلوی Salv به معنی “توده و گروه” یا واژه پارسی Sarv به معنی “گونه ای درخت” دو پنداره درباره ی ریشه نام “صرب” ها هستند.
عراق(شاید ازایراک به معنای ایران کوچک):از واژه پهلوی “ایراک” که در فارسی به معنای “ایران کوچک(عراق عجم)” است.
عربستان سعودی(سرزمین بیابانگردان):کهن ترین نام برای آن در زبانهای ایرانی در فارسی باستان Arabaya است. سعود نام خاندان پادشاهی این کشور است.سعود به معنای “خوشبخت”. عرب در زبانهای سامی معانی متفاوتی دارد :، “بادیه نشین”، “مغرب”، “دشت”، “مخلوط شده”، “بازرگان”، “غارتگر” و ” قابل درک”.
فرانسه( سرزمین قوم فرانک):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی France است. از فرانسوی، از Francia، “سرزمین فرانک ها”. نام فرانک از نام نیزهای که frankon نامیده میشد و این اقوام به کار میبردند آمده.
فنلاند( سرزمین قوم «فن»):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Finlande است. از ژرمنی سرزمینFinn ها. ریشه Finn از لاپلندی یا Sami است.شاید از ژرمنی “مرداب/باتلاق” یا همریشه با فعل انگلیسی “find” (پیداکردن).در لاتین Fennia.
فیلیپین(از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Philippine است. “سرزمین شاه فیلیپ” فیلیپ دوم، شاه اسپانیا. Katagalugan (زبان بومی Katipunan): “سرزمین رودخانه”.(البته بیشتر برای نامیدن منطقه تاگالوگ به کار میرود).
قرقیزستان(سرزمین چهل قبیله):از ترکی ، “قرخ”(چهل) + “ئیز”(قبایل): “سرزمین چهل قبیله” یا “قرخ”(چهل) + “قیز”(دختر) : “سرزمین چهل دختر”.
قزاقستان(سرزمین کوچگران):”سرزمین قزاق ها”.قزاق از زبان ترکی آلتایی و احتمالاً به معنای “خودمختار/آزاده/شجاع” است.
قطر( شاید به معنای بارانی):برگرفته از واژه پارسی گوادر به معنای “بندر” است. نام شهر و بندری باستانی. نام Qatara را نخستین بار بطلیموس در نقشهای که از عربستان کشید، ذکر کرده.
کاستاریکا(ساحل غنی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از اسپانیایی به معنای “ساحل ثروتمند”، برگرفته توسط کاشف اسپانیایی Gil González Dávila.
کانادا( دهکده(زبان سرخپوستی«ایروکوئی»)):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از واژه Kanata به معنای “دهکده” یا “زیستگاه” در زبان Saint-Lawrence Iroquoian که در نزدیکی شهر کبک در سده ۱۶ تکلم میشد.
کلمبیا (سرزمین کلمب(کریستف کلمب)):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام کریستف کلمب کاشف Christopher Columbus، البته او هیچگاه این کشور را ندید.
کنیا(کوه سپیدی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از زبان Kĩkũyũ، “Kere-Nyaga” به معنای “کوهستان سپید”.
کویت( دژ کوچک):از عربی، کوچک شده ” Kut/ Kout” به معنای “استحکامات نظامی نزدیک آب”.
گرجستان(سرزمین کشاورزان):در زمان یونان قدیم که تازه جهان گردی و تهیه نقشه جغرافیایی باب شده بود به توصیه یکی از تاجران گرجی که در یونان به تجارت مشغول بود و اوصافی که این گرجی از گرجستان میکرد، یک جهان گرد و جغرافیا دان یونانی را به این فکر وا داشت که سری به این کشور بزند و انجا را از نزدیک ببیند :بعد از ورود ان یونانی به سرزمین سر سبز و رویایی و بهشت گونه گرجستان تمام حرفها و توصیفاتی را که ان مرد گرجی گفته بود را به چشم دید…(… آهای مرد یونانی به انجا برو تا تازه شدن و شاد بودن و جوانی را احساس کنی چون از قدیم و پیشینیان ما گفتهاند انجا را خداوند عالم از بهشت اورده بود تا برای خود نگاه دارد و چون ما گرجیان در نظرش خوب بودیم به ما بخشید…..) و ان یونانی در چند صباحی که در گرجستان بود تمام وقتش را صرف گشت و گذار و مطالعه در باره گرجیان کرد و چون اغلب گرجیان به کشاورزی مشغول بودند نام انجا را (georgus) که به یونانی یعنی: مردم کشاورز) نهاد. و از ان پس به جرجیا در غرب و گرجستان در ایران نامیده شد. در خود گرجستان هم بنام ساکارتْوِلُ نامیده میشود.
لبنان( سفید):کهنترین نام در زبانهای ایرانی برای آن در فارسی باستان Labanāna است. از ریشه زبانهای سامی “”LBN، در زبانهای سامی معانی متفاوتی دارد مانند “سفید” یا “شیر (خوراکی)” و حتماً ارتباطی با برف و سفیدی کوههای لبنان دارد
لهستان(سرزمین قوم «له»):از توتنی باستان یا لهستانی باستان lęděnin،(“کسی که خاک دستنخورده را شخم میزند”).از lęch.
لیبریا( سرزمین آزادی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین liber “آزاد”. سرزمینی که بردگان سیاه آمریکایی آزاد شده، تأسیس کردند.
مجارستان(سرزمین قوم مجار):(مجاری “سرزمین مجارها”): بنابر افسانهها آنها را از نسل Magyarو برادر Hunor (:نمرود پادشاه بابل) میدانند.
مصر(شهر – آبادی):از لاتین Aegyptus از یونانی باستان Αίγυπτος(Aígyptos).بنابر نظر استرابو از “Αιγαίου υπτίως” (Aigaiou hyptios) “سرزمینی زیر دریای اژه”.شاید از نام مصری ممقیس *ħāwit kuʔ pitáħ به معنای “پرستشگاه روح Ptah”.نام فارسی آن برگرفته شده از اسپانیایی Marrakech است. از نام شهر “مراکش” (“Marrakush”)، که احتمالاً از زبان بربر (ta)murt “سرمین” (یا (a)mur “بخش”) + akush “خدا”. نام اروپایی آن از تلفظ اسپانیایی Marruecos همین نام است.
مقدونیه(سرزمین کوه نشین ها، بلندنشین ها):از نام مردمان باستانی مقدونی. بنابر نظر Hesiod، از نام شاه Makedon، پسر Zeus و نوهٔ Deucalion، نیای همهٔ یونانیان. شاید از یونانی mak- “بلند/دراز” و اشاره به کوههای مقدونیه.
مکزیک(اسپانیای جدید):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Méxique است. شاید از Mexxica، از شاخههای آزتک ها. برخی گویند از واژه باستانی زبان Nahuatl، و به معنای “خورشید”. برخی گویند از نام رهبر Mexitli. هنوز برخی عقیده دارند که از نام علف هرزی که در اطراف دریاچه Texcoco می رویید. Leon Portilla میگوید از واژگان metztli (قمر)+ xictli (میان)، از زبان Nahuatl و به معنای “میان ماه” است یا metl(صباره).
موریتانی(سرزمین قوم مور):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Mauritanie است. از نام اقوام بربر “مور” Mauri. نامی که اشتباهاً به آن داده شد (زیرا مورها در شمال مراکش بودند نه در زیر مراکش).
میکرونزی (مجمع الجزایر کوچک):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Micronésie است. واژهای ساخته شده از یونانی mikros (کوچک)+ nesos (جزیره) :”جزایر کوچک”.
نروژ(راه شمال):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Norvége است. از نروژی باستان norðr و vegr “راه شمالی”. Norðrvegrاشاره میکند به گذرگاه دراز ساحلی از نوک غربی این کشور به شمالگان.
نیجر(سیاه):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از نام رود نیجر. از صورت بومی آن “Ni Gir” (رود Gir). این نام اغلب به اشتباه از واژه لاتین niger (سیاه) پنداشته میشود.
نیجریه( سرزمین سیاه):از نام رود نیجر که از این کشو به اقیانوس می ریزد.
واتیکان(گرفته شده از نام تپه ای به نام واتیکان):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از لاتین Mons Vaticanusنام تپهای در شهر رمو از ریشهٔ vaticinari “پیشگویی کردن”. پیشگوها و طالع بینها در مسیر این تپه کار میکردند.
ونزوئلا(ونیز کوچک):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. “ونیز کوچک”، مصغر Venezia نام ایتالیایی ونیز. این سرزمین را کاشفان ایتالیایی Amerigo Vespucci و Alonso de Ojeda کشف کردند.
ویتنام(اقوام «ویت» جنوبی):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. در چینی:越南.”پشت مرز جنوبی”، نامی باستانی که اشاره به مردمانی که در پس مرزهای جنوبی چین می زیستند، دارد.
ویلز(بیگانگان):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از انگلیس باستان Waelisc، Walh، به معنای “سلتی” یا به معنای عمومی تر “خارجی”. انگلوساکسن ها این واژه را همچون توتنی باستان برای زبان سلتی به کار میبردند.
هلند(سرزمین چوب):نام فارسی آن برگرفته شده از فرانسوی Hollande است. نام بخشی از این سرزمین که به اشتباه به کل آن اطلاق میشود. ژرمنی holt-land “سرزمین پوشیده از درخت”.برخی به اشتباه از hollow land “سرزمین مردابی” میدانند.
هند (پر آب):کهنترین نام برای آن در زبانهای ایرانی در اوستایی Hindu-و فارسی باستان Hindu از نام سنسکریت رود Síndhu “(سرزمین) سند(خود واژهٔ سند به معنای “پرآب” است”)”. نام اروپایی آن نیز از فارسی باستان آمده است.
هندوراس (ژرفناها):نام فارسی آن برگرفته شده از انگلیسی است. از اسپانیایی “Honduras”، “ژرفا ها”. این نام را کلمب به علت آبهای عمیق در سواحل شمالی آن گذاشت.
یمن(خوشبخت):از واژه یمان از یم به معنی دریا است این واژه در سانسکریت و فرس قدیم است و ارتباطی به عربی ندارد. یمن را عده ای گفتهاند از عربی “یمن” (صحیح، درست). برخی گویند از “یمین” (سمت راست). برخی گویند از “یُمن”(خوشبختی، سعادت). در گذشته یونانیان و رومیان آنجا را “عربستان خوشبخت” می نامیدند زیرا آب و هوایش و سرسبزیش کاملاً با بقیه نقاط شبه جزیره عربستان تفاوت داشت.
Leave A Comment